به گزارش روابط عمومی اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران(اسکودا)، این فیلم با حضور یاشار نورایی، حقوقدان و منتقد سینما و کیوان کثیریان مدیر سینماتک خانه هنرمندان ایران و منتقد سینما در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.
«حکم» (The Verdict) فیلم درام حقوقی آمریکایی به کارگردانی سیدنی لومت و نویسندگی دیوید ممت است که در سال ۱۹۸۲ تولید شد. فیلم، اقتباسی از رمانی به همین نام اثر بری رید در سال ۱۹۸۰ است.
داستان فیلم در مورد یک وکیل بدشانس به نام فرانک گالوین است که برای نجات خود از شرایط زندگی و بهبود کاریاش، پروندهای قطور در رابطه با یک تخلف و قصور پزشکی در یکی از بیمارستانهای وابسته به کلیسای کاتولیک در شهر بوستون ایالت ماساچوست را قبول میکند. گالوین پس از رد پیشنهاد مصالحه بیمارستان و عدم دریافت چک غرامت ۲۰۰ هزار دلاری، پرونده را به دادگاه برده و در آنجا خود را در برابر تیمی بسیار قدرتمند از وکلای بیمارستان و کلیسا میبیند که تقریبا شانسی برای برنده شدنش وجود ندارد.
پس از پایان نمایش فیلم «حکم»، یاشار نورایی منتقد سینما و دانشآموخته حقوق به تحلیل فیلم پرداخت و با ارجاع به سیدنی لومت درباره دلیل علاقه کارگردان اثر به فیلمنامه نسخه دیوید ممت نمایشنامهنویس مشهور و ساخت اثر بیان کرد: جذابیت «حکم» برای من این بود که داستان رستگاری آدمی است که به انتهای خط رسیده است. فردی که میتواند هویت از دست رفته خودش را دوباره پیدا کند؛ از طریق حیات بخشیدن به وجدان خفتهای که مدتهاست فراموش کرده است. شغل وکیل را کنار بگذارید. آدمی داریم که به دلیل مشکلاتی در گذشته، دچار سرخوردگی و الکل شده است. همچنین، در شغل خودش موفق نیست. قاببندیها و عناصر بصری اثر به شکلی است که انگار او در خودش و در گذشته مدفون شده است. این مسئله وجدان از دست رفته، نوعی شکوه از دست رفته هم هست. برای نشان دادن زوال و ساختار حقوقی که مثل ساختمانهای درون فیلم، باشکوه بودند و شکوه خودشان را از دست دادهاند، کارگردان سراغ ساختمانهای اشرافی در شهر نیویورک میرود مثل ساختمانی که محل سکونت اسقف است. معماری که بر شخصیتها مسلط است و در عین حال که پر از صحنههای بالا و پایین رفتن از پلههاست. این حاکی از این است که شخصی که میخواهد خودش را بازیابی کند، باید با موانع متعددی مقابله کند.
کیوان کثیریان نیز راجع به نمایش فساد در پلیس و دستگاه قضایی آمریکا در سینمای هالیوود گفت: در سینمای آمریکا، معمولا اینگونه است که نهایتا پلیس، خودش جلوی فساد پلیس را میگیرد و موضوع را حل میکند. اینجا هم همین است. در نظام قضایی، فساد و پشتپردههای ناسالم نشان داده میشود ولی در نهایت، یک قاضی باوجدان یا در این فیلم یک هیئت منصفه باوجدان عدالت را برقرار میکند. در «حکم»، هیئت منصفه به طور ناگهانی به نفع موکل فرانک رای میدهد. در سینمای آمریکا همیشه چنین الگویی وجود دارد. در اینجا هم قاضی قصد داشت جریان را به نفع دکترها تمام کند ولی در نهایت، این نظام قضایی، خودش دست به اصلاح خودش میزند. این الگو هم اینجا رعایت شده است چون حتی فرانک هم پیشبینی نمیکند که در دادگاه، برنده شود. در نهایت، به شکلی غافلگیر کننده، عدالت اجرا میشود.
یاشار نورایی در تکمیل سخنان کیوان کثیریان عنوان کرد: اگر دقت کنید اوج به خود آمدن فرانک، زمانی است که جلوی قاضی میایستد و میگوید رونوشت اتفاقات دادگاه را به هیئت نظارت بر قضات میدهم تا از کار، بیکار شوی. اینجا همان مسئله نظارت مطرح است. چون فرد، فسادپذیر است و به راحتی، میتواند وسوسه شود در صورتی که قدرت جمعی و دستگاههای نظارتی وجود داشته باشد، طبیعی است بهتر جلوی فساد گرفته میشود که این در ساختار حقوقی آمریکا هست.
این دانشآموخته حقوق با اشاره به مقالهای درباره مقایسه فیلمهای درام حقوقی ایرانی و آمریکایی تصریح کرد: در مقاله مذکور، به دو نتیجه اصلی رسیده بودند؛ شخصیتهای تک بعدی قضایی در ایران و محدودیتهای سیاسی و اجتماعی که وجود دارد موجب تفاوت درامهای حقوقی هستند. چیزی که درباره فیلمهای آمریکایی تبدیل به مسئله نمیشود چون هم قاضی فاسد و هم وکیل فاسد میبینید. در اینجا نیز فرانک قهرمان نیست و کلی نقصان دارد. حتی روشهای حقوقی که به کار میبرد، ممکن است مورد تایید نباشد. به نظر من، شخصیتهایی که کمکم از تیرگی به سپیدی میرسند، با موانعی که سد راه آنها میشود، به آنها بعد
میبخشد. اگر با یک واقعه و ناگهانی دچار تحول میشدند، برای مخاطب، باورپذیر نمیشد. این تحول هم بار دراماتیک دارد چون باعث افزایش هیجان میشود و با روال رئالیستی و شناختی که از انسانیت داریم، تطابق بیشتری دارد.
وی راجع به محیطی که وجدان امکان رشد دارد، گفت: به نظر من، وجدان در مکانی رشد پیدا میکند که با دو مسئله همزیستی داشته باشد: آزادی و استقلال. بخش مهمی از اثر راجع به این است که آدمی اسیر الکل است و از آن دسته وکیلهاست که به اصطلاح، دنبال آمبولانس میدوند، او چگونه به استقلال میرسد؟ این استقلال باعث میشود این آدم دوباره وجدانش را پیدا کند. ژان ژاک روسو، آزادی و وجدان را کنار هم قرار میدهد. اگر آب و هوا برای رشد گیاه نباشد، گیاه رشد نمیکند چون در خلا، این رشد اتفاق نمیافتد.
یکی از حضار در سخنانی بیان کرد: کارنامه هنری سیدنی لومت در مفهومِ فرد در مقابل سیستم خلاصه میشود یعنی همواره سیستم در حال نقد شدن است و افراد هستند که در برابر سیستم، وظیفه خودشان را انجام میدهند. «حکم» هم همین است. سیستم، مشکلات خودش را دارد. این افراد هستند که دارند وظیفه انسانی خودشان را انجام میدهند؛ چه فرانکی به عنوان وکیل و چه افراد به عنوان هیئت منصفه.
یاشار نورایی در سخنان پایانی عنوان کرد: شکل رسیدگی قضایی باید کاملاً مبتنی بر عقلانیت باشد و احساس نباید نقشی داشته باشد تا جوامع دچار مشکل نشوند. پایهگذاری حقوق باید کاملا بر اساس منطق باشد چون چیزی که عقلانی و منطقی است میتواند به عنوان قرارداد اجتماعی و حقوقی مورد احترام همه قرار بگیرد. اگر احساسی باشد، هر کس میتواند تفسیر خودش را داشته باشد.