به گزارش روابط عمومی اسکودا، این فیلم با حضور جهانبخش نورایی، حقوقدان و منتقد سینما و کیوان کثیریان مدیر سینماتک خانه هنرمندان ایران و منتقد سینما در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.
فیلم سینمایی «دوازده مرد خشمگین» به کارگردانی سیدنی لومت محصول سال ۱۹۵۷ آمریکا است. این فیلم بر اساس داستانی تلویزیونی به همین نام نوشته رجینالد رز و به کارگردانی سیدنی لومت ساخته شده است. داستان درباره هیئت منصفه دادگاهی متشکل از دوازده نفر است که بایستی درباره گناهکار بودن یا بیگناهی جوانی به اتهام قتل تصمیمگیری کنند.
هیات منصفه، وجدان اجتماع است
در نشست نقد فیلم «دوازده مرد خشمگین»، جهانبخش نورایی در سخنانی گفت: یک جنبه بسیار مهم فیلم، آموزش این نکته است که برای رسیدن به حقیقت، بحث و بررسی و دقت کنیم و پیشداوری نکنیم. براساس علایق شخصیمان حرکت نکنیم و موقعیت طبقاتی و شغلی روی قضاوتمان اثر نگذارد. این موضوع در زندگی خصوصی و اجتماعی ما به خصوص در شرایطی که امروزه داریم، خیلی اهمیت دارد؛ این دعوت به فکر کردن، اندیشیدن و نپذیرفتن هر چیزی که به عنوان حقیقت و واقعیت قطعی مطرح شده است. این فیلم، این انگیزه را در ما بیدار و در درونمان تقویت میکند.
وی به نقش هیات منصفه در دادگاههای آمریکا اشاره و عنوان کرد: ژوری در این فیلم در واقع، وجدان اجتماع است. این اتاق، جامعه آمریکا است؛ آدمهایی در ژوری هستند که شغلهای مختلفی دارند، در سنین مختلف هستند و روحیات گوناگونی را عیان میکنند که ناشی از نوع زندگی آنهاست. حالا این جامعه میخواهد راجع به یک حقیقت فکر کند؛ آنهایی که سادهپسند هستند، طبیعی است که امر واقع و موجود را میپذیرند. ظاهرا یکی، پدرش را کشته و دلایلی هم موجود است. این فیلم جنبه سمبولیک هم دارد و این گرمای نیویورک در فصل تابستان، به چیزی فراتر از آن اتاق هم اشاره میکند. این گرما میتواند منتج از جامعهای باشد که به ما اجازه نمیدهد فداکاری کنیم، فکر کنیم و تحمل کنیم. سعی میکنیم سریع از این مسائل بگذریم و از این خفقان خارج شویم. حالا که به حقیقت رسیدیم، احتیاج به تحمل و سختی کشیدن دارد.
این حقوقدان درباره منشا ظهور ژوری در دادگاهها بیان کرد: در واقع، منشا پیدایش هیئت منصفه، هنری دوم در قرن هفدهم میلادی در انگلیس بوده است. او گرفتاریهایی با دستگاه قضایی پیدا کرده بود که عمدتا دست کشیشها بود و او گفت که جامعه هم باید ناظر باشد در نتیجه یک هیئت حدود ۶۰ نفره تشکیل داد. الکساندر دوم هم در روسیه چنین تشکیلاتی را راه انداخت. آنها به هر انگیزهای که این کار را کردند، احساس میکردند که نباید جامعه از روند قضایی منفک شود. اینگونه ژوری پدید آمد که در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، این را حذف کردند و بعد از فروپاشی شوروی، دوباره به قانون اساسیشان برگشت. بعضی کشورها هم مثل آلمان هیات منصفه ندارند. بحث اساسی این است که ژوری بر آنچه که در جامعه اتفاق میافتد نظارت میکند و دیدگاه قانونی به مسائل ندارد. بحث نحوه اجرای قانون مطرح است.
نورایی درباره نبود زنان و همچنین غیبتِ سیاهپوستان در این اثر عنوان کرد: وقتی آبراهام لینکلن، «قانون بردهداری» را لغو کرد، سیاهپوستان مثل سفیدپوستان همه حقوق مدنی را پیدا کردند. اگر در این فیلم نیستند به دلیل شرایط اجتماعی است. به ندرت ممکن بود که در ژوریهای فدرال یا سراسری آمریکا حاضر باشند. در فیلم دیگری که براساس این اثر ساختند، چهار سیاهپوست حضور دارند و حتی یک مسلمان هم با کلاه مراکشی هست. حال چرا زن در ژوری نیست؟ چون این فیلم در ۱۹۵۷ ساخته شده است. براساس یک نمایش تلویزیونی که «رجینالد رُز» در سال ۱۹۵۴ نوشته بود.
این منتقد سینما همچنین در توضیح ریشه دوازده نفر بودن ژوری در دادگاهها گفت: این از انگلیس شروع شد و براساس دوازده حواری مسیح، این دوازده عضو ژوری را انتخاب کردند. گفتند که دوازده حواری مسیح، دنبال عدالت بودند، میخواستند پیام مسیح را برسانند و انصاف داشتند پس ژوری هم باید اینطور باشد. همچنین، درباره انتخاب تصادفی این اعضا که بدون نگاه به نخبه بودن یا عام بودن آنها صورت میگیرد، باید گفت که لیبرال دموکراسی آمریکا معتقد است که جامعه، همان چیزی است که هست. اگر شما قصد برخورد با جامعه را دارید، نباید تبعیض قائل شوید که این، ایرادهای خودش را دارد. آنجا اعتقاد دارند که همه یک رای دارند و این بر آن برتری ندارد و هر کس، حق بحث و مشارکت در امور اقتصادی و غیره را دارد.