این واقعیت که «وکالت» یک فن مستقل و متمایز از سایر مشاغل حقوقی است معمولاً نادیده انگاشته می شود. روشن است که استاد حقوق، وکیل و قاضی همگی با حقوق سروکار دارند. اما وجه اشتراک بین آنان در همین حد پایان می یابد و از اینجا به بعد وجوه میان صاحبان مشاغل از دیدگاه حقوقی و مشرب فکری به سبب ویژگی های شغلی رخ می نماید.
یک استاد حقوق کارش آموزش و تفهیم حقوق به دانشجویان است. او در اجرای این وظیفه به تشریح و توضیح قوانین و شیوه عملکرد دستگاه قضایی می پردازد. استاد خوب کسی است که در این امر تفهیم و تفاهم توفیق می یابد. اما استاد حقوق بماهو استاد، نقشی در اتخاذ تصمیم نسبت به یک پرونده قضایی یا دفاع ایفاء نمی کند چرا که قضاوت وظیفه دادرس است و امر دفاع برای اثبات یا نفی ادعا حرفه وکیل.
بر همین روال دیدگاه قاضی با وکیل نسبت به دعوا متفاوت است. این اختلاف دید از وظایف متمایز این دو در مقابل دعوا نشأت می گیرد. تلاش قاضی رسیدگی شایسته به دعوا و اجرای عدالت است، حال آنکه وکیل هدفی جز اثبات یا رد دعوا به نفع موکل خود ندارد. از این رو بین قاضی و وکیل نه تنها تفاوت دیدگاه وجود دارد، بلکه گاه از دو قطب مخالف با پرونده برخورد می کنند.
قاضی در صدد اتخاذ تصمیم بی طرفانه به نفع یکی از طرفین بر اساس ادله و مستندات دعواست اما وکیل در پی آن است که با استعانت از فنون دفاع، قاضی را متقاعد سازد که تنها مدافعات اوست که با ضوابط حقوقی حاکم بر دعوا انطباق دارد. بنابراین وکیل به اقتضای حرفه به دنبال آن نیست که قاضی را لزوماً در راه نیل به یک تصمیم قضایی منطبق با قانون، و لو به ضرر موکل خود، هدایت کند، بلکه همّ و غمّ او مصروف بر صدور رای به نفع موکل خویش است.
وکیل بر خلاف سایر شاغلان در حرفه حقوقی نمی تواند بی طرف باشد. او از علم حقوق به عنوان عنصری ضروری در مجموعه فنون وکالت برای پیروزی در دعوا استفاده می کند. این هدف به نوبه خود در مقایسه با آنچه یک استاد حقوق یا قاضی انجام می دهد، مهارت ویژه ای را برای تمهید لوازم دفاع و تنظیم استراتژی دعوا، به عنوان دو اصل بنیادی حرفه وکالت می طلبد؛ چرا که توانایی اثبات یا رد دعوا جوهر حرفه وکالت را تشکیل می دهد.
در حال حاضر تعلیمات کارآموزان حرفه وکالت قرابتی با آنچه کارآموز وکالت از جهت نظری و عملی باید فرا گیرد ندارد. کارآموزان معمولاً به حال خود رها می شوند و در زمان کارآموزی عمدتاً به کارهایی می پردازند که به خیال خودشان درست است و احیاناً سؤالاتی هم از وکیل سرپرست می کنند. در برخی از کشورها حداکثر به کارآموز وکالت چارچوب تنظیم دادخواست یا دفاعیه یا شکایت و مرجع قضایی صالح برای تسلیم آنها آموزش داده می شود. حال آنکه قدم ابتدایی برای ثبت نخستین مدرک نزد دادگاه خود حلقه ای است از زنجیره استراتژی حساب شده و دقیقی که باید برای نیل به موفقیت نهایی در دعوا پیش گرفت.
کتب زیادی در زمینه وکالت در دعاوی به رشته تحریر در آمده است ولی در کمتر کتابی مبحثی به «استراتژی دفاع» که جوهر حرفه وکالت است اختصاص داده شده است. این نقص ظاهراً ناشی از درک غلط درباره مشروعیت کاربرد فنون آن است. هر چند برخی وکلای با تجربه تا حدی از این رموز آگاهند و آنها را به کار می برند و توفیق حاصل می کنند اما سخنی از آنها بر لب نمی آورند. این عملکرد عمدتاً ناشی از استنباط سطحی از حرفه وکالت و در نتیجه نامشروع دانستن آن روش ها و نا آگاهی از نقش سودمند آنها در اجرای عدالت در یک جامعه مردمسالار است، چرا که این تنها شیوه ای است که در چنین جامعه ای حداکثر امکان را برای دادرس فراهم می آورد تا نظاره گر چهره واقعیات از افق مواضع ضد و نقیض طرفین در یک نظام دادرسی ترافعی باشد.
در کتاب «فن وکالت» از بین وظایف مختلفی که یک وکیل بر عهده دارد بر فن دفاع از دعوا تمرکز شده است؛ زیرا این جنبه از حرفه وکالت است که در میان انواع اموری که یک وکیل انجام می دهد، فنون و ظرایف خاص و گسترده ای را طلب می کند و تبادر اولیه کلمه «وکیل» را در ذهن ایجاد می نماید. اداره دعوا یک تخصص چند بعدی است که لازمه آن بهره بردن از توانایی های بی حد و حصر می باشد.
کتاب «فن وکالت» بحث خود را با موضوع مقدماتی نظیر اینکه آیا دعوایی را قبول کنیم یا نه آغاز کرده و قدم به قدم شما را در تمامی مراحل دعوا تا هنگام ایراد سخنان پایانی و ترک دادگاه همراهی می کند. در این سفر نمونه های تجربی متعدد به دست داده می شود تا امکان درک ملموس مطالب و استفاده عملی فراهم گردد.
دانستنی ها و مهارت های حرفه وکالت نه با فراگیری و امتحان مجدد دروس دانشکده حقوق و سپری ساختن زمانی نزد وکیل سرپرست بی بهره از فنون و تاکتیک های دفاعی، بلکه با یادگیری نکاتی که در این کتاب شرح داده شده است حاصل می شود.
کتاب «فن وکالت» آن دانستنی ها و مهارت ها را بنا به اصطلاح معروف از بای بسم الله تا تای تمّت طرح نموده است و به این پرسش ها پاسخ می گوید:
آیا باید وکیل هر پرونده ای را به صرف اینکه موکل حاضر است حق الوکاله را بپردازد، قبول کند؟
هنگامی که وکیل بر این باور است که موکل به هیچ وجه حق ندارد، تکلیف چیست؟
روش های پرداخت حق الوکاله چیست و کدام معقول و منصفانه تر است؟
ساز و برگ تحمل بار اثبات یا نفی ادعا، که بخش اعظم کار وکیل مدافع را تشکیل می دهد؟ آیا معیار کفایت دلیل در امور مدنی و جزایی یکسان است؟ اگر نه تفاوت در چیست؟ آیا این معیارها در نظام های حقوقی مختلف فرق دارد با یک مستقل عقلی جهانشمول است؟ تا کجا می توان بر دفاع معروف «نافی را نفی کافی است» تکیه کرد و از اقامه دلیل معاف ماند؟ چه امری محتاج به دلیل است و چه امری نیازمند اثبات نیست؟ چگونه باید ادعا یا دفاع را مدلل ساخت؟
فرق استدلال، مدرک و دلیل چیست؟ ارکان یک استدلال صحیح کدام است؟ استدلال های عقیم و نا مربوط را چگونه می توان از غیر آن باز شناخت؟ چگونه درجه اثباتی دلایل در رابطه با یکدیگر ارزیابی می شود؟
نقش قیاس اصولی به عنوان ابزاری در دست وکیل چیست؟
یک وکیل چه استراتژی ای باید در دفاع از پرونده، با توجه به اوضاع و احوال خاص ان در پیش گیرد؟ کاربرد آیین دادرسی و قوانین ماهوی در این میان چیست؟ چگونه باید لایحه نوشت؟ نکات لازم الرعایه در نگارش لایحه چیست؟ الزام تقسیم لایحه به پارگراف از چه روست و قواعد حاکم بر پارگراف بندی کدام است؟ موارد کاربرد زیرنویس چیست؟ دلایل قوی و ضعیف را به چه ترتیب باید در لایحه طرح کرد؟ تا چه حد وکیل باید خود را مکلف به رعایت قواعد منطقی بداند؟
فلسفه جلسه رسیدگی و سود آن از دید وکیل چیست؟ وکیل چگونه باید خود را برای شرکت در جلسه دادرسی آماده کند؟ طرز لباس پوشیدن موکل چگونه باید باشد؟ وکیل چه احساسی را باید برای تنظیم رفتار و لحن صدا در خود ایجاد کند؟ تا چه حد رعایت نزاکت نسبت به طرف مقابل ضرورت دارد؟ چگونه باید دفاع را آغاز کرد و سپس به مدافعات طرف مقابل پاسخ گفت؟ چگونه باید شاهد خود را برای ادای شهادت در دادگاه آماده ساخت؟ چه ملاحظاتی را باید هنگام سؤال از شاهد طرف مقابل در نظر داشت؟ و سرانجام سخن پایانی چه باید باشد؟
در پایان کتاب «فن وکالت» صد پرسش مبتنی بر مستقلات عقلی و اصول بنیادین حقوقی یافت می شود که در پی آنها جدول پاسخ های صحیح آمده است.
جناب آقای علی اکبر ریاضی نویسنده کتاب «فن وکالت» دارای درجه کارشناسی در ادبیات انگلیسی، کارشناسی ارشد در زبان شناسی، درجه کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در رشته حقوق است.
وی در دهه ۱۹۷۰ میلادی، در دوران پر تلاطم بعد از امضای معاهده صلح بین ویتنام شمالی و جنوبی در پاریس، در کشور ویتنام در مقام رئیس اداره حقوقی کمیسیون بین المللی کنترل و نظارت سازمان ملل متحد پا به عرصه فعالیت حقوقی گذارد و از آن زمان در تمامی مشاغل حقوقی چون مدرس دانشگاه، قاضی و مشاور حقوقی در کشورهای مختلف فعالیت داشته است.
او از سال ۱۹۸۲ در سمت وکیل مدافع و هدایت کننده تیم های دفاعی در دعاوی بین المللی در هلند به کار اشتغال داشته است و همزمان در انواع پرونده های داخلی کشور هلند به تنهایی یا به همراه وکلای محلی به یاری مردم همت گمارده است.
یونگ بلود ناشر هلندی کتاب «فن وکالت» اظهار می دارد:
«آقای ریاضی در کار خود استاد است و با وقف زندگی خویش به حرفه دفاع از دعاوی به حق گل سرسبد ماست.»
این کتاب که در سال ۲۰۱۰ به عنوان کتاب حقوقی برگزیده کشور هلند انتخاب شده است با ترجمه سلیس و روان محمد حسین زاهدین لبّاف، در ۶۰۵ صفحه، برای نخستین بار در سال ۱۳۹۲ توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش چاپ و روانه بازار کتاب گردیده است.
بی شک با انتشار این کتاب حساسیت انتخاب وکیل سرپرست برای کارآموزان وکالت کمی رنگ می بازد؛ زیرا این عزیزان تا حد زیادی می توانند توقع خود از وکیل سرپرست ایده آل را با مطالعه این کتاب برآورده سازند.
همچنین مطالعه این کتاب راه را برای وکلای دادگستری جهت وکالت دعاوی مطروحه در محاکم دادگستری مطابق با استانداردهای بالاتر پیمودنی تر می نماید.